هیئت محبین اهل بیت (ع) شهر سهند

این سایت پیرامون مطالب مذهبی و جلسات و برنامه های هیئت محبین شهر سهند می باشد.

هیئت محبین اهل بیت (ع) شهر سهند

این سایت پیرامون مطالب مذهبی و جلسات و برنامه های هیئت محبین شهر سهند می باشد.

دریافت کمک های مالی هیئت:
🏦شماره حساب:592023946
💳شماره کارت:5859837006391599
📶شبا:IR770180000000000592023946

کلمات کلیدی

گذری بر زندگی و توسلات علامه امینی

نسل جوان چگونه فلج می‌شود؟

شهادت دکتر چمران

شهادت سربازان دلیر اسلام

چرایی و چگونگی قیام 15 خرداد 42

سالگرد رحلت امام خمینی (ره)

غزوه بدر

شهادت مختار ثقفی

علمی و معنوی آیت‌الله بهجت (ره)

درنگی کوتاه در زندگی شخصی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور: جادوی دلار

سالروز شهادت خلبان علی‌اکبر شیرودی

غیبت و راههای درمان آن

ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان

امام صادق «علیه السلام» بزرگ احیاگر علم و دین

سپاه پیش‌قدم در همه عرصه‌ها

صوت و تصویر مراسم جشن میلاد امام حسین(ع) هیئت محبین

روزه گرفتن در صدر اسلام از چه تاریخی واجب شد؟

مرز میان ایمان و نفاق چیست؟

بعثت پیامبر (صلّی الله و علیه و آله و سلّم)

همه چیز درباره روز جهانی کتاب کودک

زندگی‌نامه امام موسی کاظم(ع) از ولادت تا شهادت

داستان فتح خیبر

ویژه نامه

سال روز وفات آیت الله العظمی بروجردی (ره)

روزی که حرم امام رضا (ع) را به توپ بستند...

بررسی وضعیت اسرائیل در حوزه آب

بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی

متن سخنرانی حضرت زینب (س) در شام

نامه رهبری به جوانان غربی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درنگی کوتاه در زندگی شخصی» ثبت شده است

ستاره‌ای بدرخشید و ...

شب جمعه بیست‌وپنجم شوال سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم شهریور ۱۲۹۵ خورشیدی، خانۀ کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصۀ وجود گذاشت که سال‌ها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و شیعیان خاندان عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) را روشن ساخت: آیت الله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم فومن، با الهام از هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیده‌اش را «محمدتقی» گذاشت.

مرحوم کربلایی محمود، پدر آیت الله بهجت (ره)

نخستین رویداد مهم در زندگی محمدتقی، مرگ مادر، در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس، خواهر بزرگتر، مادر برادر شد. در دوران خردسالی، محمدتقی همنشین خلوت پدر بود و می‌دید که چگونه عشق به اهل‌بیت اطهار (علیهم‌السلام) از قلب محزون پدر می‌تراود و بر صفحه کاغذ، مرثیه‌هایی می‌شود که داغداران عزای حسینی (علیه‌السلام) زمزمه‌اش می‌کنند و محافل خود را با آن سروده‌ها رونق می‌دهند. محمدتقی در همۀ این لحظه‌ها همنشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه می‌سرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست.
زمزمۀ مرثیه‌های حسینی، از کوچه‌باغ‌های فومن، او را به گوشۀ دنج مکتب‌خانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پرشور قرآن نشاند. در آن سکوت شورانگیز با نوای ملکوتی «الحمدلله رب العالمین» آشنا شد. آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بیّنات گشود و شوقمندانه سوره‌هایی از قرآن کریم را به‌خاطر سپرد. اما روح تشنه‌اش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه الفاظ و حروف سیرابش نمی‌کرد.