آیت الله سید حسین طباطبائی بروجردی(۱۲۹۲-۱۳۸۰ قمری/ ۱۲۵۴-۱۳۴۰ شمسی) از شاگردان آخوند خراسانی بود که بعد از بازگشت از نجف در بروجرد ساکن شده بود. چند سال پس از درگذشت مؤسس حوزه علمیه قم، به قم آمد و ریاست حوزه علمیه قم را بر عهده گرفت. پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی به عنوان مهمترین مرجع شیعیان شناخته شد و در سالهای دهه ۱۳۳۰ش مرجع عام شیعیان محسوب میشد. گسترش حوزه علمیه قم، تدوین مجموعه بزرگ جامع احادیث شیعه، تلاش در جهت تقریب بین مذاهب اسلامی، اعزام مبلغ به مناطق مختلف ایران و خارج کشور، ایجاد مراکز بزرگ علمی و مذهبی، ساخت مساجد و مدارس در ایران و کشورهای مختلف از خدمات ارزنده ایشان است.
زندگینامه آیت الله العظمی بروجردی(ره)
حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی قدس سره در پایان ماه صفر هزار و دویست و نود و دو، در بروجرد، در خانه ای سرشار از علم و تقوا، از پدر و مادری عالی نسب، به دنیا آمد.
ایشان، پسرعلی (1252 - 1329 ق)، پسراحمد (1211 - 1280ق)، پسر علی نقی (1188 - 1249ق)، پسرجواد (متوفای 1242 ق)، پسر سید محمد (حدود 1090 - حدود 1160 ق)، پسر عبدالکریم، پسرمراد، پسر شاه اسدالله، پسر جلال الدین امیر، پسر حسن، پسر مجدالدین، پسر قوام الدین، پسر اسماعیل، پسر عباد، پسر ابوالمکارم، پسر عباد، پسر ابوالمجد، پسر عباد، پسر علی، پسر حمزه، پسر طاهر، پسر علی، پسر محمد، پسر احمد، پسر محمد، پسر احمد، پسر ابراهیم طباطبا، پسر اسماعیل دیباج، پسرابراهیم غمر (متوفای 145 ق در زندان منصور عباسی)، پسر حسن مثنی، پسر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است.
همان گونه که از این نسب نامه روشن می شود، نسب ایشان، با سی واسطه به حضرت امام حسن مجتبی و امام حسین علیهما السلام می رسد. به همین خاطر، جدشان سیدمحمد طباطبایی، در رساله ها، نسب خود را «حسنی حسینی » معرفی می کند.
نیز نسب ایشان، با پنج واسطه به سیدمحمد طباطبایی - سر سلسله ی سادات طباطبایی ساکن بروجرد - و با بیست و شش واسطه به «ابراهیم طباطبا» - جد اعلای همه ی سادات طباطبایی - می رسد.
مادر ایشان، سیده آغابیگم دختر سیدمحمدعلی، پسر سیدعابد، پسر سید علی، پسرسیدمحمد، پسر عبدالکریم است.
حضرت آیت الله، از طریق مادر، نسبت اش به علامه ی مجلسی اول می رسد.
تحصیلات و اساتید
آیت الله بروجردی در هفت سالگی (1299 ق) وارد مکتب شد، خواندن و نوشتن، قرآن، گلستان، مقدمات و دیگر کتب متداول آن زمان را در چهار سال آموخت و در دوازده سالگی (1334 ق) وارد مدرسه نوربخش بروجرد شد و نزد علمای آن شهر از جمله پدرشان، صرف و نحو، بدیع و عروضی، منطق و فقه و اصول را آموخت و در سن هجده سالگی (1301 ق) به مدرسه صدر اصفهان رفت و با پسر عمویش سید نورالدین هم حجره شد و نزد علمای بزرگ اصفهان ـ میرزا ابوالمعالی کلباسی (1247 ـ 1315 ق)، محمدتقی مدرسی (1273 ـ 1337ق) و سید محمدباقر درچه ای (1264 ـ 1342ق) ـ فقه و اصول، رجال و ریاضیات را فراگرفت و نزد ملا محمد کاشانی (م 1323 ق) و جهانگیر قشقایی (1242 ـ 1328 ق) فلسفه آموخت و آنچنان بر فلسفه مسلط شد که او را در حد ملاهادی سبزواری می دانستند.
بروجردی جوان و پرتلاش در سن 22 سالگی (1314 ق) به درخواست پدر به بروجرد عزیمت نموده و با اصرار پدر ازدواج نمود و بعد از چند ماه با همسرش به اصفهان بازگشت و به تحصیل و تدریس اشتغال ورزید و آنچنان در فقه و اصول صاحب نظر و دارای مبنا شد که سه تن از اساتیدش اجازه اجتهاد برایش صادر کردند.
مجتهد جوان به امر پدر در 28 سالگی، (1320ق) همراه با برادر کوچکترش سیداسماعیل راهی نجف اشرف شد تا از محضر اکابر حوزه هزار ساله نجف اشرف بهره مند گردد. این مجتهد خوش ذوق، اصول را محضر محمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی صاحب کفایة الاصول (م 1329 ق)، رجال را نزد شیخ الشریعه اصفهانی (م 1339 ق) و فقه را نزد سید محمدکاظم یزدی صاحب عروة الوثقی (م 1366 ق) فراگرفت و در مدت کمی، شهرت زیادی بین طلاب و اساتیدش مخصوصاً آخوند خراسانی ـ با وجود همشاگردیهایی چون سیدابوالحسن اصفهانی، عبدالکریم حائری یزدی، آقا ضیا عراقی، آیت الله نائینی و... ـ یافت، به طوری که همشاگردیهای درس اصول از ایشان خواستند که بعد از درس استاد، همان را تفسیر و تشریح کند.
فقاهت و مقام علمی
او عاشق فقه و فقاهت و دل باخته مکتب پرفیض اهل بیت رسالت(ع)بود و بااین دو پشتوانه محکم و قوی،منشا خدمات و تحولات در حوزه های علمی شد،به حدی که حوزه های علمی در دوران زعامت او به عالی ترین مراحل شکوفایی وبالندگی خویش رسیدند و فقه و فقاهت روح تازه و حرکت جدیدی را آغاز نمود که قبل از او چنین تحرکی را نداشت و این حرکت، معلول عواملی بود که استاد شهیدمطهری که خود افتخار تلمذ در حوزه فقه و فقاهتی او را دارد،در رساله ای که به نام «مرجعیت و روحانیت »با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان پس از رحلت آن فقیه بزرگوار انتشار دادند،تحت عنوان «روش فقهی او»این چنین می افزاید:
«یکی از مزایای برجسته معظم له،روش فقهی ایشان بود که شایسته است پیروی شود و فراموش نگردد.این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم که مصادف باسالهای اول ورود معظم له به آن شهر بود،از درسهای ایشان بهره مند می شدم. به روش فقاهت ایشان ایمان دارم.معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود.
مرجعیت علی الاطلاق
حوزه قم، پررونق و قوی، سومین سال درسی را می گذراند که در آبان 1325 ش خبر رحلت آیت الله اصفهانی جهان تشیع را در عزا نشاند. همه دنبال مجتهد اعلم می گشتند. امام خمینی(ره) برای علمای شهرهای مختلف طی نامه ای آیت الله بروجردی را اعلم معرفی می کرد. نجف اشرف، آیت الله حسین قمی را به جهان تشیع معرفی کرد ولی در بهمن 1325 بار دیگر شیعه عزادار مرجع خود شد و با ارتحال ایشان، مرجعیت عامه آیت الله بروجردی مطرح شد. امام خمینی برای این امر چهارصد نامه و تلگراف برای علما ارسال کردند و خود به شهرهای خمین و اطراف برای تبلیغ مرجعیت آیت الله بروجردی رفتند. تا این زمان مرجع اعلای شیعه، زعیم حوزه هزار ساله نجف اشرف بود، و حتی می گفتند: اگر کسی در غیر حوزه نجف اعلم باشد برای مرجعیت عامه شیعیان، باید به نجف برود لذا از آیت الله بروجردی برای زعامت حوزه نجف اشرف دعوت شد، ولی ایشان نپذیرفتند.
ایشان اولین مرجع اعلای شیعه در غیر حوزه علمیه نجف بودند که با زعامت حوزه علمیه قم مرجعیت شیعیان جهان در ایشان مسلم شد و روایت امام صادق(ع) مبنی بر افول علم از کوفه و طلوع آن در قم، با وجود آیت الله بروجردی محقق گردید.
خدمات اجتماعی و فرهنگی آیت الله بروجردی(ره)
ایشان، علاوه بر تحقیق و تالیف و تدریس و... به کارهای عام المنفعه نیز اهتمام ویژه ای داشت. در این جا به بخشی کوچک از این نوع کارهای ایشان، اشاره می شود:
1 - تکمیل کتابخانه ی مدرسه ی فیضیه؛ 2 - تاسیس کتابخانه ی مدرسه شان در نجف اشرف؛ 3 - تاسیس کتابخانه ی مدرسه شان در کرمانشاه؛ 4 - تاسیس کتابخانه ی مدرسه ی خان؛ 5 - تاسیس کتابخانه ی مسجد اعظم؛ 6 - ساخت مسجد اعظم قم؛ 7 - تجدید بنای مدرسه ی خان؛ 8 - ساخت دو مدرسه در نجف اشرف؛ 9 - ساخت مدرسه ای در کرمانشاه؛ 10 - ساخت مسجد ایرانشهر؛ 11 - ساخت مسجد بزرگ هامبورگ؛ 12 - ساخت کارخانه ی برق بروجرد؛ 13 - کمک به ساخت دبیرستان کمال نارمک..
آیت الله بروجردی از نگاه امام و رهبری
این شخصیّت عالىقدر و کمنظیر،مرجع عام شیعه در زمان خود و استاد فقیهان و مراجع معاصر،حضرت آیة اللّه العظمى مرحوم حاج آقا حسین بروجردى است،أعلى اللّه مقامه و رفع اللّه أعلامه.
علم و تقوا و اخلاص و روشنبینى و بزرگمنشى و کیاست و نوآورى و جامعنگرى و خستگىناپذیرى و بسى خصلتهاى کمیاب و نفیس دیگر از این مرد بزرگ و ذخیرۀ الهى، چنان شخصیّت ذو ابعاد و عظیمى فراهم آورده بود که نظیر آن را در فقهاى صاحب نام و برخوردار از زعامت به ندرت مىتوان یافت.
او در فقاهت،مبتکر شیوهاى جدید و در رجال و حدیث،صاحب سبک بود و در تدریس و تربیت شاگرد و تعلیم کار دستهجمعى بر زمان خود سبقت داشت.بینش وسیع او از مرزهاى حوزۀ قم و حوزههاى علمیّه و چارچوب کشور جمهورى اسلامى ایران و جهان تشیّع فراتر مىرفت و بر جهان اسلام و همۀ مذاهب مسلمین پرتو مىافکند.زعامت او نه تنها به ادارۀ امور درسى و معیشتى حوزهها که به مسائل سیاسى و اخلاقى آن،و نه تنها به امور حوزه،که به امور دینى و شعایر اسلامى در سراسر کشور و در سطح بین المللى شمول مىیافت.
حوزۀ علمیّه تحت زعامت او پرورشگاه و خاستگاه افکار نو و گوهرهاى درخشانى شد که به برکت آن در سالهاى بعد نهضت روحانیّت پى ریخته شد و حرکتى که در اوج آن انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامى به رهبرى مجدد بزرگ اسلام حضرت امام خمینى -قدّس اللّه نفسه الزکیه-بود،سر برآورد.
با این همه،در مجموع شخصیّت آن بزرگ مرد آنچه بیش از همه درخشنده و چشمگیر بود،اخلاص و تقوایى بود که وى در همۀ امور خود از آن بهره مىگرفت. (بخشی از پیام مقام معظم رهبری به مجمع یادواره ى فقهى سى امین سالگرد ارتحال آیت اللّه العظمى بروجردى(ره))